صنایع فرهنگی ، صنایعی ناب و مغفول!
🔍امروزه فرهنگ و صنایع وابسته به آن جایگاه ویژه ای در اقتصاد جهانی دارد به گونه ای که حدود ۳ درصد از GDP کل اقتصاد جهان را شامل میشود. این مقوله مهم امری مغفول واقع شده است به گونهای که ما هیچگونه برنامه ریزی خاصی برای این حوزه در کشور مدنظر نداریم. این در حالی است که سایر کشورها، جایگاه ویژه ای برای آن قائل هستند تا جایی که برخی از آنها صنایع فرهنگی را منبع درآمدی چشمگیر تلقی میکنند.
👈کشور ما نیز بدلیل برخورداری از فرهنگ غنی و ارزشهای اصیل ایرانی-اسلامی میتواند با برنامه ریزیهای متمرکز و آگاهانه پیوندی مستحکم میان فرهنگ و اقتصاد ایجاد کند بتواند گامهایی در جهت رشد اقتصادی گام بردارد.
(۱) اولین گام در جهت ایجاد این پیوند این است که فرهنگ را صنعت در نظر بگیریم. امروزه اصطلاح “صنایع فرهنگی” در ادبیات علمی و اقتصادی کشورهای غربی به وفور یافت میشود که دامنه گسترده ای دارد و شامل محصولات و خدماتی است که درون مایه معنوی، اخلاقی، خلاقانه، ملموس و ناملموس دارند. صنایع فرهنگی شامل سینما و تلویزیون، رادیو، موسیقی، تئاتر، هنرهای تجسمی، نقاشی و معماری میشود.حتی در برخی تعاریف گردشگری و آثار باستانی نیز در حوزه صنایع فرهنگی ذکر میگردد. لذا کشور ما سرمایه غنی در زمینه صنایع فرهنگی داراست و میتواند از آنها بهره گیرد. در عصر حاضر این صنایع بر نوک پیکان توسعه جوامع قرار گرفتهاند به گونه ای که هر قدر منزلت و ارزش صنایع فرهنگی در جامعه ای گسترده باشد، سرعت پیشی گرفتن آن کشور از اقتصادهایی با GDP مشابه بیشتر خواهد بود. لذا میتوان گفت امروزه یکی از ابزارهای اقتصاد توسعه، صنایع فرهنگی میباشد.
(۲) گام بعد تبیین رابطه میان اقتصاد و صنایع فرهنگی میباشد. متاسفانه اغلب در کشور ما رابطه میان فرهنگ و اقتصاد رابطه تفارق در نظر گرفته میشود. درحالیکه رابطه میان فرهنگ و اقتصاد رابطه تعاضدی میباشد، بدین معنا که گاه فرهنگ به یاری اقتصاد بشتابد و گاه اقتصاد به مساعدت فرهنگ بیاید. اگر چنین رابطه ای را بتوانیم تبیین کنیم، انتظار میرود صنایع فرهنگی را بتوان وارد چرخه اقتصادی کرد و به عنوان یک منبع درآمد ملی از آنها استفاده کرد.
در وهله بعد باید به دنبال برنامه ریزی و تنظیم گری این بستر باشیم تا بتوانیم رابطه تعاضدی را برقرار کنیم و در جستجوی روشهای بیشینه سازی منافع این حوزه باشیم. لذا باید با مطالعه و آگاهی کامل از ارزشها و صنایع فرهنگی موجود در کشور، مسیر رسیدن به این رابطه و افزایش درآمد ملی را هموار سازیم.
در آخر میتوان گفت با توجه به تجربه سایر کشورها و بررسی متون علمی نقش فرهنگ در اقتصاد بسیار اساسی و موثر است که نیازمند توجه دولت و نهادهای موجود در جامعه، اعم از نهادهای اقتصادی و فرهنگی، میباشد. امید است با همت جامعه نخبگانی و اجرایی کشور در آینده ای نزدیک شاهد رشد و توسعه اقتصادی کشور بوسیله بهره مندی از صنایع فرهنگی باشیم.
