آقای عبدالهی موسسات فرهنگی را اینگونه تعریف کردند: مجموعههایی که عمدتا خصوصی هستند اما در واقعیت به شیر نفت (دولت) وصل هستند. نحوه درآمدها و مخارج را اگر از این موسسات بپرسید مشخص میشود که بدون رانت دولتی هیچ استقلالی ندارند. مجموعه های فرهنگی مجموعههایی هستند که مستقلا اداره میشوند، اما برای تامین اقتصادی به ورطه سطحیگرایی میافتند تا بودجه فعالیت های خود را جمع آوری کنند.
اینکه آیا موسسات فرهنگی می توانند با درآمد خود روی پای خود بایستند؟ پاسخ دادند که پاسخ این سوال در اغلب موارد منفی است. و تقریبا میتوان گفت کسی نیست که صرفا از محل کار فرهنگی خودش را بگرداند. برخی میگویند به این دلیل که ذاتا چنین چیزی ممکن نیست. چرا که اگر سیاستهای فرهنگی کشورهای مختلف را ببینید، تقریبا تمام کشورها به حوزه فرهنگ سوبسید (یارانه) میدهند و به حوزه فرهنگ پول تزریق میکنند. بنابراین کار در فرهنگ خیلی سخت و مشکل است یا میتوان گفت حداقل در عرصه کتاب چنین موسسه ای نداریم و اگر هم باشد محدود به حوزه تولید است آن هم جای تامل دارد. چرا که در حوزه نشر، تولید در مقایسه با سایر اجزای زنجیره نشر بیشترین هزینه را دارد. ناشر خصوصی که به لحاظ مالی مشکلی ندارد عمدتا برای فروش کتاب با تیراژ بالا رانت دولتی استفاده میکنند.
در نهایت آقای عبدالهی عنوان کردند که با توجه به اقتضائات فرهنگی، یک موسسه فرهنگی می تواند خود را مستقلا اداره نماید.
وی اقتضائات فرهنگی را شامل موارد زیر می دادند:
کار فرهنگی بر خلاف تصور عموم کاری به شدت هزینه بر است. شاید تولید کالایی فرهنگی مثل کتاب کم هزینه باشد اما توزیع آن کار مشکل و پر هزینه ای است.
نقطه سر به سر در مورد کالاهای فرهنگی دیرتر اتفاق می افتد.
در قسمت کارهای فرهنگی زمانی درآمد ایجاد می شود که متخصصان را به کار بریم در غیر این صورت هیچ گونه درآمدی عاید موسسه فرهنگی نمی شود.
آقای عبدالهی در خصوص اینکه با توجه به دوره طولانی سود دهی موسسات فرهنگی تکلیف علاقه مندان این حوزه چیست خاطر نشان کردند، در برنامهریزی، صاحبان مجموعههای فرهنگی بر اساس اولویتهای آرمانی خود اولویت و فوریت را تعیین کنند. بدین معنا که بین کارهایی که اولویت نیاز فرهنگی کشور میدانند به کارهایی که از جهت مالی گردش بیشتر و سریعتر دارند، فوریت بدهند اما باید حواسمان باشد که به سطحی گری نپردازیم. همچنین مجموعهها در حوزه کاری خودشان خدماتی را تعریف کنند که ظرفیت خالی تیم کاری آنها حداکثر شود نه اینکه از برنامههای اصلی خود بمانند. مثلا ما حیطه کارمان را انتشارات تعریف کردیم، و بخش ویرایش، صفحهآرایی و… نیز داریم اولویتهای موضوعی خود را هم در عرصه کتاب تعریف کردهایم، اما تنها ۶۰ درصد ظرفیت بچههای ما پر شده است و ۴۰ درصد خالی است، لذا پروژههایی جذب میکنیم که ظرفیت خالی پر شود و درآمد حاصل شود.
توجه شود که فعالیت حاشیهای، همجنس با فعالیت کار اصلی ما باشد و ما را از تمرکز روی موضوع اصلی خارج نکند.
همچنین حجم فعالیت حاشیهای از حجم فعالیت اصلی کمتر باشد. یعنی حواسمان باشد ما قرار بود کتابفروش باشیم نه پوسترفروش! گاها پیش آمده که به خاطر نقدینگی زیادی که کارهای حاشیه ای ایجاد می کنند کم کم تمرکز بر کار حاشیه ای بیشتر شده و کار اصلی رها می شود. البته در این گونه موارد هم می توان مصادره به مطلوب کنیم یعنی حتی بعد فرهنگی فعالیت های حاشیه ای را نیز بالا ببریم مثلا اگر کتابفروشی وارد صنعت نوشت افزار شده سعی کند نوشت افزار ایرانی توزیع کند. یا کتاب هایی را به چرخه فروش اضافه کند که سود بیشتری دارند مثل کتاب های رواشناسی که عموم مردم آنها را خریداری می کنند.
آقای عبدالهی در خصوص جذب سرمایه موسسات فرهنگی بیان کرد جذب سرمایه از جاهای غیر دولتی دو مدل است، یکی مدلهای قبل انقلاب از نوع ارزشی: یعنی طرف را مجاب کنید که به جای ده شب شام دادن، برای هیئت کتاب خریداری شود و دوم مدلهای بعد انقلاب از نوع اقتصادی که فردی حاضر شود مثل بخش صنعتی در بخش فرهنگی نیز سرمایه گذاری کند.
یکی دیگر از راه های جذب سرمایه استفاده از حمایتها و کمکهای دولتی است. این ضرورتا ناقض استقلال نیست. در حوزه کشاورزی برای آبیاری تحت فشار، وام بلاعوض میدهند. همین شیوه کمکها را در بخش فرهنگ هم دولت داشته باشد.
«تئوری اجرام چگال» یکی از اصطلاحات ابداعی ماست؛ اگر در عالم فرهنگ، شبیه به فیزیک قانون نیوتن داشته باشیم، میتوانیم بگوییم همه از نوع جاذبه به هم نیرو وارد میکنند و هرچه جسم جرم بیشتری داشته باشد، اجسام دیگر را بهتر جذب میکند.
در عالم انسانی چند چیز جرم ایجاد میکند پس جاذبه هم دارند:
۱- ساختار و عملیات قوی. سازوکاری حرفهای و نیروی انسانی کارآمد
۲- قوت محتوایی
۳- پول! هرچه درشت تر، جاذبه بیشتر.
لذا هر چه سه عامل قوی تر،درشت تر و بهتر باشند افراد بیشتری را جهت فعالیت و سرمایه گذاری به خود جذب خواهند کرد.
وی در نهایت در آخر مصاحبه نیز چند توصیه کاربردی به افرادی که می خواهند وارد کارهای فرهنگی شوند ارائه داد:
هر سازو کار تولیدی باید زنجیره توزیعاش را ایجاد کند وگرنه به خودگردانی نمیرسد. باید بدانید که چگونه خود را به مخاطب برسانید.
باید نسبت به سرمایهگذاری، سرمایه در گردش، نوع هزینهها، نحوه و نرخ بازگشت، سرمایه ثابت، سود سالیانه، تراز و… آشنایی داشته باشید تا تصمیم گیری برایتان راحت تر شود.
بحثهای مدیریتی را باید یاد گرفت و از آنها به به درستی استفاده کرد که این مورد جزئیات بسیار زیادی دارد.
